نوشته های خودم
حرف و نوشته های خودم
نگاه من به نیمکت پارک است. به همان نیمکتی که هیچ وقت برای ما تکراری نشد ، نیمکتی که به ما عادت داشت. ولی حیف که الان زیر باران تنهاست، باران را دوست داشت ،باران با ما برایش تعریف شده بود. نیکت به تنهایی عادت ندارد، مثل من مثل من که تنهایی، باران را نخواهم فهمید. باید از تو پرسید، از تو آموخت، چطور یک را شیفته و با تنهایی غریبه و سپس وی را با تنهایی تنها بگذاری. باید از تو پرسید چطور به بی احساس باران حس کرد.
نظرات شما عزیزان:
عشـــــــــــق یعنی ...
به کسی اختیار بدی که نابودت کنه...
اما ...
اعتماد کنی که این کارو نمی کنه !!
Power By:
LoxBlog.Com |